با این حال، یافته های ما در همه شرکت ها یکسان نیست. ما دریافتیم که رابطه بین رهبری زن و مشتری مداری در صنایعی که با ترجیحات غیرقابل پیش بینی مشتری، تغییرات سریع تکنولوژیکی و نیروهای رقابتی قوی مشخص می شوند تا 17 درصد کاهش یافته است و در شرکت هایی با درجه مالکیت بالا به میزان 25 درصد کاهش می یابد. خانواده موسس همچنین دریافتیم که تأثیر رهبری زن بر مشتری مداری در صنایعی که C-suite دارای درجه بالایی از کنترل بر استراتژی شرکت است، 137 درصد افزایش یافته است، برای شرکت هایی با نمایندگی زنان بالا در هیئت مدیره 80 درصد افزایش یافته است. برای شرکت هایی که مدیران باتجربه بازاریابی در هیئت مدیره دارند، 89 درصد افزایش یافته است.
یک نکته احتیاطی: استخدام مدیران زن بیشتر همیشه منجر به بازده مالی برتر نمی شود. یک تیم مدیریت ارشد کاملاً زن از همان مسائل عدم تعادل جنسیتی – دیدگاههای همگن تر و تفکر گروهی – مانند یک تیم مدیریت ارشد کاملاً مرد رنج میبرد. مدیران عامل باید تعادل جنسیتی را در تیم های مدیریت ارشد خود بیابند که جهت گیری استراتژیک مناسب را برای شرکت هایشان تسهیل کند.
مطالعات قبلی نشان میدهد که مدیران زن در زمینههای مختلف کسبوکار ریسکپذیری کمتری میکنند و این تصور را ایجاد میکند که مدیران زن در همه زمینهها محافظهکار و ریسکگریز هستند. ما از مدیران می خواهیم که در این کلیشه تجدید نظر کنند و بیان کنند که مشتری مداری ممکن است در واقع منجر به این شود که مدیران زن در برخی شرایط استراتژی های مخاطره آمیزی را دنبال کنند تا رضایت مشتریان را جلب کنند.
ویجی ماهاجان، کرسی صد ساله جان پی هاربین در تجارت، دانشگاه تگزاس در آستین، ایالات متحده است.